« منشور منچ پله »

امروز که تلاش‌های چندین ساله‌ام به ثمر رسیده، تمام حقوق مادی فیزیکی این بازی را به همه بشریت از هر تمدن و مللی اهدا می‌کنم...؛

 بنام خلقت؛ و بنام ایران، مهد تمدن باستان و پایه گذار منشور حقوق بشر در پنج قرن پیش از میلاد مسیح (538)؛ با یادآوری از تمدن هندوستان در ابداع بازی مارپله (با قدمت دو قرن پیش از میلاد مسیح) و آقای یوزف فریدریش اشمیت از آلمان، مخترع بازی منچ در اوایل قرن بیستم؛ که هر دو بازی با هدف آموختن آموزه‌هایی از زندگی در قالب بازی فکری ابداع شده‌اند، این سوال و انگیزه را در من (مهدی پیرقلی) ایجاد کرد که برای داشتن تمدنی عاری از خشونت در جهان، چگونه می‌توان برخی اصول بشردوستانه، راه و رسم صحیح زندگی و همزیستی مسالمت آمیز را از آغازین روزهای مرحله فراگیری کودکان به آنها آموزش داد؟

   به این باور رسیده‌ام که حاکمان، پادشاهان و رهبران ممالکی که از قرن‌ها پیش از میلاد مسیح تاکنون، بشریت را در استعمار گرفته یا درگیر مخاصمات وحشتناک کرده‌اند، همگی در یک واقعیت مشترک هستند؛ آنها برای صلح و همزیستی مسالمت آمیز آموزش ندیده بودند...؛ چشمان آنها به یک حقیقت بسته شده بود، حقیقتی بنام انسان؛ که بدانند حقوق انسان ذاتی و تمام منابع کائنات میراث مشترک بشریت و برای بشریت است...؛ سال‌ها از عمر زندگی‌ام را به مطالعه تاریخ تمدن بشر و منشاء مخاصمات بشری صرف کردم؛ و مصمم بودم راهی بیابم تا اصول حقوق بشری و همزیستی مسالمت آمیز جهانی را از بستر حقوق بین‌الملل امروزی به کودکان تحت آموزش ابتدائی منتقل کنم، چرا که آموزش بقدری از اهمیت برخوردار است که می‌تواند آدمی را از انسان بودن به یک موجود درنده مبدل سازد....؛ همان‌گونه که در حیات خود شاهد آموزش ناهنجاری، خشونت، جنایت، کشتار انسان‌ها و تجارت وحشتناک بیولوژیکی در صنعت سینما و بازی‌های کامپیوتری به کودکان و غالب بشریت هستم؛ به گمانم بشریت را برای یک نابودی بزرگ مهیا می‌کنند...

     سال‌ها تلاش کردم تا این هدف مهم را در قالب یک بازی جذاب فکری محقق سازم؛ در نتیجه از ترکیب بازی مارپله (شرقی) و منچ (غربی)، یک بازی جدید بنام «منچ پله» با مکانیسم آموزه‌های بشردوستانه و اصول صحیح زندگی ابداع کردم؛ تا با کمک بشریت، صلح و بشردوستی را از کودکی به هم‌نوعان خود بیاموزیم. سال‌ها تلاش و رنج‌ها را تحمل کردم تا این بازی را به ثبت برسانم و امروز که تلاش‌های چندین ساله‌ام به ثمر رسیده، تمام حقوق مادی فیزیکی این بازی را به همه بشریت از هر تمدن و مللی اهدا می‌کنم؛ و دولت‌ها، سازمان‌ها، هنرمندان و صاحبان صنعت، ثروت و اندیشه امروزی و آینده را برای داشتن جهانی عاری از خشونت با هدف همزیستی و رقابت‌های مسالمت‌آمیز در قالب «مسوولیت مشترک اجتماعی» دعوت می‌کنم تا این بازی را تولید و به کودکان سراسر جهان اهدا کنند...؛ ابداعی نوین از تشریک افکار شرق و غرب...؛ آری، انسانیت را می‌توان بدون مرز محقق و زندگی متمدنانه‌ای را به عرصه ظهور رساند؛ و «حق بر صلح» را بنیادی‌ترین حق بشریت مورد شناسایی قرار داد که سایر حقوق بشری بر بستر آن بنا شده‌ است...

دولت‌ها و ارتش‌ها سلاح می‌سازند برای نابودی بشریت و محیط زیست؛ آنها بجای حفاظت از انسان و محیط زیست، از مرزها و ایدئولوژی‌ها محافظت می‌کنند...؛ من سلاحی ساختم بنام «منچ پله» که از بشریت و محیط زیست محافظت می‌کند. چون کارکردش نهادینه کردن صلح و مهربانی در ذات بشریت است...

  در بازی منچ‌پله با مکانیسم‌های ایجادی (قلب و اعداد مثبت، منفی)، دو هدف اساسی دنبال می‌شود، ابتدا اینکه به بشریت آموزش داد برای رسیدن به هدف، الزاماً نیازی به جنگیدن یا حذف رقیب نیست و می‌توان با رویکرد مسالمت‌آمیز، با کمک کردن، عشق ورزیدن و تقسیم شادی «حق بر صلح» و «حق بر مهربانی» را شناسایی و در کنار هم‌نوعان خود به مسیر ادامه و زندگی را زیبا ساخت. و دوم در قرائتی از قانون جذب بیاموزیم؛ افکار مثبت موجب پیشرفت؛ و افکار منفی، موجب سقوط انسان و بشریت می‌شود...؛ محیط دایره بازی نیز بیانگر مفهومی از کره زمین است که می‌توان با یکسان‌سازی قوانین جهانی، بشریت را از انحصار مرزها و ایدئولوژی‌ها نجات داد. با این نهادینه سازی در بشریت، دیگر نیازی به تولید ابزار و سلاح‌های سنگین غیر بیولوژیک و بیولوژیک برای کشتار و تهدید انسان‌ها وجود نخواهد داشت...؛ و حاکمان نسل‌های آینده با هر مکتب و ایدئولوژی، به گرسنگی، جنگ، خشونت و هر اتفاقی که موجب رنجش انسان‌ها شود، بی تفاوت نخواهند ماند...؛ چراکه هدف؛ تعالی انسان خواهد بود...؛ منچ پله سلاحی ست با فشنگ صلح و مهربانی که اثر آن گسترش و نهادینه کردن انسان دوستی در جهان است...؛ باور دارم بشریت نه شایسته ظلم است و نه استعمار؛ هیچ رنگ و نژادی بر دیگری برتری ندارد و همگی رنگین‌کمانی از جهان خلقت هستند که باید به برابری تکریم و تحت حاکمیت جهانی امنیت متحدالشکل داشته باشند...

    به هر تفسیر آنچه باورم بود به عظمت بشریت در منچ پله نگاشتم و در راستای بها دادن به «ارزش صلح و مهربانی» و با تأسف از اینکه در هیچ کجای دنیا هیچ اثر رسمی از مبتکران بازی‌های فکری همچون «تخته نرد»، «منچ»، «شطرنج»، «پاسور» و «مار پله» وجود ندارد؛  این منشور و بازی منچ پله را به تمام زبان‌های رسمی دنیا ترجمه و به تعداد 8 اثر از هر زبان در یک صفحه چرم طبیعی حکاکی (ترکیبی از لیزر و دست) و با امضای اصلی در یک جعبه مخصوص در اختیار تمام ملل قرار خواهم داد. هرچند که مبتکران و هنرمندان در حیات خود مظلوم و در تاریخ دیده می‌شوند، اما باشد که روزی منچ‌پله و این منشور با استقبال بشردوستان، رهبران و پادشاهان جهان به تأسیس یک حاکمیت ایالتی جهانی کمک نماید... 

                                                مهدی پیرقلی ـ 1401/11/11